نام کامل: The Whit Ribbon(روبان سفید)
ژانر: درام ، راز آلود
سال ساخت : 2009
imdb Rating: 7.8/10
کارکردان Michael Haneke : میششایل هانکه
بازیگران Christian Friedel, Ernst Jacobi and Leonie Benesch:

جوايز
جایزه ها : برنده ی نخل طلای بهترین کاگردان و بهترین فیلم سال 2009
برنده ی جایزه ی بهترین فیلم خارجی زبان گلدن گلوب 2009
بهترین فیلم سال ارو پا 2009

سینمای فلسفی

با سلام و سپاس فراوان خدمت کاربران و بینندگان عزیز سایت. فیلمی که در حال حاضر قصد نقد کردنش را دارم از هر لحاظ فیلم سنگین و بامحتوایی است که نقد آن تا حدودی خارج ازتوان من بود در نتیجه با مطالعه ی مقالات فارسی معتبر و ترجمه ی ای که از نقد های انگلیسی زبان داشتم و همچنین با اتکا بر فهم فیلم شناسی خودم دست به نقد این فیلم میزنم که امیدوارم نقدی واقع گرایانه بر این شاهکار سینمایی باشد که بالا خره بعد از چند روز به اتمام رسید و در اختیار سینما دوستان گرامی قرار میگیرد. البته این نکته را نیز به عرض برسانم که بنده بیشتر فیلم را از دیگاه معنی و مفهوم و فلسفه ی حاضر درآن نقد کرده ام و کمتر به مسائل و تکنیک های فیلم سازی در آن پردا خته ام.

خلاصه ی داستان فیلم:
فیلم در یک روستای فئودالی بدوی قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است که از جمله ی آنان میتوان به سقوط پزشك دهكده از اسب بر اثر تله ای كه برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یكی از دهقانان، شكنجه و آزار یك كودك عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و كتك زدن و آزار او، و به آتش كشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه كلم او ، اشاره کرد. نه پلیس و نه رو ستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است. فیلم از زبان یک راوی نقل میشود که زمانی معلم دهکده بوده و اکنون که فیلم را روایت میکند صدای ضعیف و فرتوت او نشان از گذشت سالیان زیاد از عمر او پس از آن اتفاقات دارد. در نتیجه دیدن فیلم مطمئنا خالی از لطف نیست.


تحلیل و نقد فیلم و فیلمساز:
روبان سفید اخرین اثر کارگردان شاهکار ساز اتریشی میشاییل هانکه است. نام فیلم بر گرفته از حکایتی در فیلم است که طی ان کشیش دهکده که فردی سختگیر است روبان سفیدی بر دستهای فرزندانش میبندد تا پاکی و معصومیت خود را فراموش نکنند. ولی آیا کودکان در این فیلم معصوم بودند؟ در نشستی که موسسه شهر کتاب در مورد فیلم داشت ، امیر علی نجومیان مدرس و منتقد سینما جواب این سوال را برای ما کاملا تشریح کرد:
در فیلم <<روبان سفید>> به وضوح گفته می شود که این روبان نشانه ای است از معصومیت، اما نماد مذکور وقتی مورد استفاده قرار می گیرد که معصومیت از بین رفته است. به عقیده ژاک دریدا، دال یا بخش ظاهری نشانه وقتی حاضر می شود که مدلول غائب باشد؛ وگرنه در حضور معنا ما دیگر نیازی به دال نداشتیم.>> امیرعلی نجومیان، منتقد ادبی و مدرس دانشگاه که درسومین نشست ادبیات، فلسفه و سینمای شهرکتاب سخن می گفت پس از بیان مطلب فوق افزود: <<فیلم روبان سفید را می توان دالی در غیاب مدلول در نظر گرفت. بسیاری از مواردی که در این فیلم به نمایش درمی آید، از جمله خود روبان سفید یا نشانه هایی چون نظم و احترام، در واقع به نبود آنها دلالت دارند و نه به حضورشان.

فیلم، نمایش معصومیت نیست، بلکه نمایش فقدان معصومیت است. در سراسر فیلم نوعی درستکاری ظاهری موج می زند و کارگردان خواسته نشان بدهد که چگونه پلیدی توانسته در میان این درستکاری ظاهری رشد پیدا کند.>> کودکان در این فیلم با رفتارهای مودب و احترام امیزشان همواره این حس را در شما به وجود می آورند که این احترام آنان نسبت به والدین و بزرگتر ها نشان از تدوام تربیتی آنان و احترام متقابل والدین در مقابل آنان است. ولی این اشتباه محض است بلکه نظر هانکه در این مورد خود کاملا برخلاف این پندار است چرا که کودکان در چنین فضایی با نا ملایمتی ها و بی عاطفگی هایی که از سوی بزرگان اجتماع رو به رو هستن مجبور به احترام ظاهری میشوند که این خود سبب بروز آسیب های جدی تر در دوران پس از کودکی انسان ها میشود. هانکه در ساخته خود به مسائل جنسی و جنسیت اشاره های زیادی دارد. در فیلم صحنه هایی چون آزار جنسی کودکان و ن بارها مشاهده می شود. در مباحث مربوط به فاشیزم کتابی در آلمان منتشر شده با این نام: <<فانتزی های جنسی مردان>> و کتاب یادشده به رغم آنچه از ظاهر اسمش برمی آید، نشان می دهد که چگونه اعمال سرکوب جنسی و انجام آزارهای جنسی در دوره کودکی، سال ها بعد هویت سربازان خط مقدم فاشیزم آلمان را شکل داده است.

روبان سفید نمایش از دست رفتن معصومیت در جامعه حاضر است. هانکه نشان میدهد چگونه کودکانی که در این فضا با این نا مالایمتی هاو خشونت ها اطرافشان بعدا خط مقدم جبه ی فاشیزم را تشکیل میدهند و در پیروی از نازیسم جامعه ی جهانی را به آتش میکشند.
این تفکر را شما میتوانید به خوبی در فیلم حس کنید. در نتیجه من قصد دارم به واکاوی فیلم این تفکر را در دل فیلم به شما نشان دهم. روستایی که فیلم در ان اتفاق میفتد نماد کوچکی است از جامعه ی جهانی. رفتارهای خشونت باری نیز که در این روستا اتفاق میفتند خود نمادی از جنگها و حوادثی است که بشر امروزی بر سر دنیا خود دراورده است. در این فیلم که کودکان دست به عمل های شرارت بار میزنند خود نمادی است از زورگویان و جنگ طلبان دنیا حاضر که همانظور هم گفته شد قصد هانکه از نمایش رفتار ناصحیح کودکان ، نشان دادن روحیات سربازانی است که سال ها بعد با پیوستن به صفوف هیتلر جنگ جهانی را به وجود می آورند. قصد هانگه از خاتمه دادن فیلم با وقوع حهنگ حهانی اول نیز نمایش همین نکته است که این کارگردان دانا آن را به صورت کنایه ای در آخر فیلم به نمایش میگذارد . فیلم در واقع می گوید آنچه دیدید پیش درآمدی است بر وقایع چهل، پنجاه سال آتی اروپا و این گناه، نه گناه فردی که گناهی است جمعی. فیلم به ما نشان می دهد که چگونه ظلم و خشونت جاری در روابط انسانی سرانجام در سطوحی بزرگ تر، نظیر عرصه های ملی و جهانی بروز پیدا می کند. البته خود هانکه معتقد است که نباید فیلم را صرفا به ریشه شناسی فاشیزم محدود کرد بلکه قصد او نقدی رادیکال است بر جامعه ی پسا استعماری اروپای امروزی. این كه چگونه انسان اروپایی سعی می كند با نادیده گرفتن حضور قربانیان استعمار در كنارش و راندن خاطرات گذشته به پس ذهنش، بخشی از تاریخ معاصر خود را فراموش یا پنهان كند. هانکه در پنهان، با به پرسش كشیدن وجدان فردی شخصیت محور اش، وجدان جمعی مردم فرانسه را به چالش كشید. این بار وی در فیلم روبان سفید، وجدان جمعی ملت آلمان را به چالش می كشد.

هانكه با رویكردی تمثیلی از طریق روایت یك داستان پاستورال و به ظاهر غیر ی، بار دیگر به بازخوانی تاریخ معاصر اروپا پرداخته و ما را به ریشه های ظهور فاشیسم در اروپا، ارجاع می دهد.
وی که در فلسفه ، بیش از همه چیز به نیچه اعتقاد دارد ، در این فیلم نیز قصد دارد نشان دهد که در جامعه مورد توصیف فیلم ، احترام ، معصو.میت ، اخلاق و نظم خود عنصرهایی هستن که درعین وجود داشتن ظاهریشان به زوال نهایی رسیده اند. همانطور هم که پیش تر گفتیم دال حضور دارد ولی مدلول غادب است که این از تفکرا ت نئونحلیسیمی سرچشمه میگیرد که مورد علاقه خود کارگردان نیز هست.
روبان سفید به پندار من نمایش ناپایداری در جامعه حاضر است. شاید بسیاری عقیده دارند که فیلم قصد دارد واقعیت را نشان بدهد ولی من بر خلاف آنها نظرم این است که هانکه هیچ وجه قصد نشان دادن حقیقت به صورت قطعی را در فیلم هایش ندارد. پیروان نیچه با باور های نسبی نکرانه ی شان همیشه سعی دارند که حقیقت را به عنوان اصلی مطلق در تمام مراحل زندگی بشر زیر سوال ببرند. آن ها اعتقا دارند که هیچ حقیقت مطلقی را نمیتوان تصور کرد که بتوان آن را درتمامی اعصار و دوران زندگی بشر به عنوان حقیقت مطلق پذیرفت بلکه در دوران های مختلف بسته به جو حاکم بر جامعه ی بشری نیز حقیقت دگرگون میشود و به صورت دیگر و با متد های دیگر به روی کار میآید. این اصل را فوکو در نظراتش صورت بندی دانایی میخواند. روبان سفید نیز فقط حقیقت های تلخ پیرامون ماست که بر اثر کردارهای زشت بشری به وجود امده است . هانکه دست به شکافتن حقیقت نمیزند بلکه آن را آن چنان که با آن زندگی میکنیم می پذیرد و با شجاعت تمام در فیلمش به نمایش میگذارد. در اثبات این مدعا توضیحات بیشتری را از درون خود فیلم نشان میدهم.
فیلم در یک فضای راز الود اتفاق میافتد که راوی داستان یعنی معلم دهکده سال های زیادی پس از این اتفاقات آن ها را نقل میکند. پس این خود اولین مولفه برای اثبات این ادعاست چرا که هیچ گاه برای مخاطب و حتی راوی داستان مشخص نمیکند که چقدر از این داستان واقعیت دارد و چقدر زاییده شایعات و خیال پردازیهای اهالی روستایی دور افتاده ای در شمال آلمانِ یک قرن پیش است. تا چه حد باید به داستانی که راوی برای ما روایت میکند اطمینان کنیم؟ راویی که صدای فرتوتش نشان از پیری او و نشان از کهنه بودن این داستان دارد و همین کهنه و فرتوت بودن است که جا را برای شک کردن به این موضوع باز میگذارد که در حال شنیدن یکی از همان داستانهای اغراق شده و گاه غیره واقعی پیرمردها هستیم. داستآنهایی که در راستای توجیه کردن ناکامیهایشان در زندگی به دیگران تحویل میدهند. بدون شک راوی پیر جنگ جهانی دوم را هم از سر گذرانده است. حضور در یک جنگ و درگیر شدن در جنگی که بعدتر و با شدت بیشتر او را و زندگیش را دچار خود کرده است، بدون شک باعث وارد شدن صدمات بسیار روحی به او شده است. به حتم مخاطب فیلم نمیتواند راوی پیر داستان را لمیده بر صندلی راحتی در خانهای مجلل مجسم کند که از روی بیکاری در حال تعریف کردن افسانهای برای نوههایش است. از همین جا و از همان دیالوگ اول هانکه به دو عامل و عنصر اساسی اشاره میکند که کلیدهای درک فیلمش هم محسوب میشوند. عامل اول خود حضور شک، تهمت و افترا است و عامل دوم به قطعیت نرساندن عوامل پیدایش جریان عظیمی که نه تنها دنیا را دچار درد و رنج فراوان کرد بلکه برای همیشه روندی غیر عادی در وجودش قرار داد.( نوشته سیروس نورایی)

موسیقی زیبای فیلم افسانه ۱۹۰۰

بررسی و نقد 12 سال بردگی بهترین فیلم و برنده اسکار 2014

ویژگی های فیلمنامه نویس

بررسی و نقد فیلم بوی خوش زن 1992

معرفی و نقد فیلم موسیو وردو

مبانی فیلمنامه نویسی

معرفی و نقد فیلم بسیار زیبای روشنایی های شهر اثر چارلی چاپلین

فیلم ,ی ,نشان ,هانکه ,های ,، ,است که ,در این ,که در ,را به ,این فیلم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آندن گروه ارز دیجیتال معتبر 90blogs parsdl وب شاهزاده جادویی وینکسی visa-card تی خودرو bitanrayaneh sigmarayanej seolinks